کد مطلب:28939 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126
2980. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از ابن شهاب -: به دمشق رفتم. آهنگ نبرد داشتم. پیش عبد الملك رفتم تا بر او سلام كنم. او را در قُبّه ای بر روی بساطی یافتم، نزدیك ستون كه زیر او دو فرش گسترده بود. سلام دادم و نشستم. به من گفت: ای ابن شهاب! آیا می دانی صبح روز كشته شدن علی بن ابی طالب در بیت المقدس چه رخ داد؟ گفتم: آری. گفت: پس بیا. از پشت مردم رفتم تا به پشت قُبّه رسیدم. صورتش را به طرف من گرفت و خم شد و پرسید: چه اتّفاق افتاد؟ گفتم: هیچ سنگی را در بیت المقدّس برنداشتند، مگر آن كه زیر آن خون تازه بود. گفت: كسی جز من و تو این را نمی داند. مبادا كسی از تو بشنود! من با كسی در میان نگذاشتم تا او درگذشت.[3].
2979. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از اسماء انصاریه -: شبی كه علی علیه السلام كشته شد، در «ایلیاء»[1] هیچ سنگی را برنداشتند، مگر آن كه زیر آن خون تازه دیده شد.[2].